کشاورزان زمین را به «میشمرغ» بخشیدند
«آسمان یادآور میشمرغ بود.» این را قدیمیهای بوکان میگویند؛ آنها که پرواز دستههای بزرگ میشمرغ در آسمان منطقه را به یاد دارند و خاطره کودکی و جوانیشان با این پرنده عجین شده. یادشان میآید از «دشت سوتاو» که در زبان محلی به معنی دشت سوخته است، چطور دستهدسته «چیرگ» که همان میشمرغ است پهنای افق را میپوشاند، اما سال به سال تعدادشان کمتر شد و آنها دیگر پرواز دسته جمعی پرندهها را ندیدند و آسمان هم پرواز آنها را از یاد برد. از یک سال پیش اما تلاشهایی برای حفظ این گونه در معرض خطر انجام شد. پروژهای حفاظتی شکل گرفت و محلیها هم آستین بالا زدند تا شاید آسمان شهرشان بار دیگر یادآور میشمرغها شود.
از تیر ماه سال 1390 که شورای عالی محیط زیست، دشت سوتاو حمامیان، از توابع بوکان را به عنوان پناهگاه حیات وحش به مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست اضافه کرد؛ امیدواریها برای حفاظت از این گونه بالا گرفت. از آنجایی که میشمرغها در زمینهای گندم دیم جوجهآوری میکنند، با تغییر کاربری بسیاری از اراضی کشاورزی از دیم به آبی طی سالیان گذشته، بخش عمدهای از محیط طبیعی زیستشان را از دست دادند و کاهش جمعیت این گونه در چند دهه اخیر در نهایت عاملی شد تا از سال گذشته تلاشهایی جدیتر برای حفاظت از آنها با مشارکت جامعه محلی توسط «کانون گردشگران طبیعت ایران» و با همکاری اداره کل حفاظت محیط زیست استان آذربایجان غربی و اداره حفاظت محیط زیست شهرستان بوکان، انجمنهای محلی و با حمایت مالی برنامه کمکهای مالی کوچک (SGP) برنامه عمران ملل متحد، در این محدوده شروع شود. حالا مهدی نبییان، مدیر پروژه حفاظت مشارکتی از میشمرغ به «پیامما» میگوید تا نیم قرن پیش در ایران بیش از یکصد قطعه میشمرغ داشتیم اما اتفاقات مختلف از جمله تاثیرات جنگ هشت ساله ایران و عراق در محدوده زیستگاه، مکانیزاسیون در صنعت کشاورزی و شکار غیرقانونی در کاهش جمعیت این گونه زیاد بوده تا جایی که جمعیت آنها در سالهای اخیر به کمتر از 40 فرد رسیده است. «در سرشماری اخیر کارشناسان اداره حفاظت محیط زیست بوکان، 19 قطعه میشمرغ رویت و شمارش شدند و تخمینها بر این است که با توجه به ثبت مشاهدات در زیستگاههای جانبی موجود، 6 تا 9 قطعه در محدوده سه کانیان و 3 تا 5 قطعه در اراضی روستای بیگ اویسی و تعدادی هم در محدوده قازلیان حضور دارند، از این رو جمعا سی تا چهل فرد قابل استناد است.»
جمعیت جهانی میشمرغها در حال حاضر حدود 50 هزار فرد است و از این تعداد هم دو سوم آنها در پرتغال و اسپانیا زندگی میکنند. در روسیه، مجارستان، انگلستان، آلمان و چند کشور اروپایی و همچنین در ترکیه هم میشمرغها دیده شدهاند و محل جوجهآوریشان چه در داخل و چه خارج اراضی گندم است. همان اراضی بزرگ و پراکنده دشت سوتاو حمامیان و همانجا که کشاورزان خاطرات بسیاری از پرواز میشمرغها دارند. «در کشورهای دیگر هم تا حدودی این وابستگی به زمین گندم وجود دارد و تهدیدات هم در همه کشورها مشترک است. تغییر کاربری از اراضی دیم به کشاورزی آبی یکی از تهدیدات است. دیگری استفاده از کمباین برای برداشت محصول و کشاورزی مکانیزه است که امکان تخریب آشیانه و مرگ جوجه میشمرغها را بالا میبرد.»
همین دو عامل عمده هم کافی بود تا پروژه نگاهش را به سمت مشارکت جامعه محلی و کشاورزانی ببرد که میتوانند با دیرتر برداشت کردن بخشی از محصول گندمشان، خانهای برای جوجهها درست کنند و بعد هم به سراغ کمباین داران رفتند تا به کمک پروژه بیایند. برداشت گندم آن طور که نبییان میگوید 45 روز زودتر از زمانی انجام میشود که جوجه میشمرغها قدرت پرواز پیدا میکنند و با دروی گندم دیگر جایی برای زیستشان باقی نمیماند. از سال گذشته که این طرح را شروع کردند، تعداد زیادی از کشاورزان به کار پیوستند و هر کدامشان از 100 متر مربع تا حتی هزار مترمربع زمین را بدون برداشت باقی گذاشتند تا جوجهها جان بگیرند.
سگهای ولگرد هم تهدید دیگر میشمرغهای منطقهاند. این سگها به دلیل قرار گرفتن سایت دفع پسماند شهر بوکان در حاشیه پناهگاه حیاتوحش سوتاو تعدادشان روز به روز بیشتر شده است. مدیر پروژه حفاظت مشارکتی از میشمرغ میگوید:«مرکز پسماند سالهاست مصوبه جابجایی دارد اما جابهجا نشده و از طرفی سگهای ولگردی که جمعآوری میشدند و قرار بوده در پناهگاه نگهداری شوند هم در حاشیه زیستگاه رهاسازی میشدهاند. این هم از جمله مشکلات دیگر برای حفاظت میشمرغهاست.» آنها حالا میخواهند با همراهی شهرداری بوکان رویه و جمعآوری و جابجایی سگهای ولگرد از حاشیه زیستگاه اصلاح شود.
خرید گندم و زمین برای حفاظت
پیدا کردن آشیانه میشمرغها در چهار هزار و هشتصد هکتار از دشت سوتاو امری ناممکن بود. برای همین هم ابتدا هستههای اصلی و مکانهایی که نشانی از آنها دیده بودند شناسایی شد و بعد هم در هسته مرکزی حضور این پرنده، محصول گندم نزدیک به 40 هکتار از اراضی به صورت سرپایی توسط اداره کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی خریداری شد تا بتوانند مدیریت زمین را تا آخر مرداد در دست بگیرند. در بخش دیگری هم محیط زیست از سال گذشته وارد عمل شد و 23 هکتار از زمینها را خریداری کرد.
زیستگاههای دیگرِ جوجهآوری، علاوه بر دشت سوتاو، سه کانیان، قولر و بیگ اویسی بودند و در این مناطق هم هرچند خارج از محدوده پناهگاه بود اما وارد عمل شدند و با منابع مالی در اختیار پروژه، محصول سرپای گندم پنج هکتار دیگر از اراضی که پیش از این در آنها میشمرغ مشاهده شده بود را خریداری کردند. نبییان میگوید گندم سرپایی که محیط زیست و پروژه خریداری کرده، در کنار نوارهای میشمرغ که کشاورزان اهدا کردهاند، تا نیمه مرداد درو نمیشوند، هر چقدر زمینهای درو نشده بیشتر و به صورت پراکنده باشد، شانس بقای جوجههای میشمرغ هم بالاتر است. او میگوید اگر در سالهای آینده مشارکت جامعه محلی ادامه پیدا کند، کاشت گندم و یونجه در اراضی خریداریشده توسط محیط زیست انجام شود، مدیریت سمپاشی محصول انجام و گندم با دو ماه تاخیر برداشت شود و همچنین شخم زمینها در دشت سوتاو به پایان شهریور موکول شود میتوان به آینده و نجات این گونه از انقراض محلی امیدوار بود. «میشمرغ نماد شهر بوکان و پناهگاه حیات وحش دشت سوتاو حمامیان تنها زیستگاه باقیمانده برای این پرنده در کشور است، باید همه دست به دست هم دهیم تا میشمرغ را از پرتگاه انقراض در ایران نجات دهیم و در این کارزار یکی از اصلیترین حامیان و حافظان مردم محلی روستاهای منطقه هستند، بنابراین توجه به مشارکت جامعه محلی باید در اولویت اقدامات حفاظتی قرار گیرد.»
بلد نبودیم چطور حافظ میشمرغ شویم
قرنی عبداللهپور آنها را میشناسد. نه امروز که نوار حفاظت از میشمرغ را در زمینهای کشاورزی کشیدهاند، او از بچگیاش میشمرغها را میشناسد. یادش میآید یکبار در سال 69 یک جوجه میشمرغ را از نزدیک دید. «عاشقش شدم. خیلی زیباست. اما نمیدانستم باید چه کنیم. رهایش کنم؟ بیاورم خانه و از او مراقبت کنم؟ همیشه میگفتیم چرا محیط زیست کاری نمیکند. چرا آموزش نمیدهد.» او از کشاورزان روستای آقتتر است؛ یکی از روستاهای نزدیک دشت سوتاو و محل زندگی میشمرغها. حالا در آستانه 49 سالگیاش از گذشته میگوید. از اینکه بارها و بارها دلش خواسته کاری برای این پرندگان و حفاظت از آنها انجام دهد اما نتوانسته «راهش را نمیدانستیم. بلد نبودیم چطور حافظ میشمرغ شویم.»
بعد از آنکه پروژه حفاظتی شروع شد، عبداللهپور نواری 200 متری از گندمهایش را درو نکرد و خودش هم حامی حفاظت شد. با کشاورزان دیگر صحبت کرد و به کمبایندار زمین خودش هم گفت شب کار نکند. «شب درصد خطا بالاست و ممکن است تاریکی و خستگی باعث شود تا جوجهها زیر چرخ کمباین بروند. گفتیم فقط روزها کار کنید.»
خلیل کامیاری هم 400 متر از زمینش را درو نکرده و او هم مانند عبداللهپور با صاحبان زمینهای همسایهاش صحبت کرده تا حافظ میشمرغ شوند. او که 15 سال است در دشت سوتاو گندمکاری دارد می گوید که همیشه از دور این پرندهها را دیده و حالا برایش مثل آرزویی است که تعدادشان زیاد شود و کل منطقه نشانی از آنها باشد. دشت سوتاو خانه کشاورزان و حیوانات مختلف است و آنها حالا زمینهایشان را با حواس جمع درو میکنند تا هم خوراک میشمرغها تامین شود، هم گندم حافظ جانشان شود. «همه کشاورزانی که میشناسم برای حفاظت از این پرنده خوشحالند. کاش این حفاظت ادامهدار باشد.»
چیرگهوانان، حافظان میشمرغ
پیرمردی از اهالی روستای جمبوغه، از روزهایی برای ژاله کریمی، مدیرعامل انجمن ژینبانان سروشت بوکان تعریف کرده که میشمرغها به کنار رودخانه روستا میآمدند. آبی میخوردند و بعد در افق محو میشدند. کریمی میگوید این خاطره مشترک بسیاری از روستاییان است. خاطرهای که برای او و جوانان دیگر ناشناخته است و آنها فقط چند نقاشی در بعضی از خیابانهای شهر دیدهاند که در آنها میشمرغ نقش شده است. همین هم دلیلی بود که وقتی کانون گردشگران طبیعت ایران برای حفاظت آمد انجمنهای محیط زیستی شهر مشتاق شدند و انجمن ژینبانان از فعالترین انجمنها شد. سرنخ کار را در دست گرفت، پوسترهای مختلف چاپ شد و گروهی برای صحبت با کشاورزان و دامداران محلی شکل گرفت. کریمی میگوید تمام روزهای سال گذشته را دوست دارد؛ وقتی با اعضای انجمن تصمیم گرفتند گروهی با نام «چیرگهوانان» که معنیاش حافظان میشمرغ است تشکیل دهند و راهی زمینهای دشت سوتاو شوند. «ما مشتاق بودیم و هستیم. این پرنده نماد بوکان است و چه چیزی قشنگتر از آنکه پرندهای نماد شهر باشد؟ در روایت عامیانه بوکان به شهر عروسها مشهور است و ما به میشمرغ میگوییم عروس عروسها.»
اعضای گروه چیرگهوانان، 10 نفرند و حالا محمدنژاد یکی از اعضای جوان این گروه که فعالیتش در انجمن در حوزه محیط زیست شهری است، به ما میگوید صحبت با کشاورزان و دامداران دلخوشی بزرگی برایش بوده. حرف زدن با زمیندارانی که دلشان برای این پرنده میتپیده و نمیدانستند چطور حفظش کنند. «محلیها همراهی عجیبی داشتند. هم کشاورزان و کمباینداران و هم دامداران. ما مردمی داریم که خودشان میروند و به صورت خودجوش آبشخورهای میشمرغ را تمیز میکنند.» او خودش برای اولین بار در سال 92 این پرنده را دید و میگوید از همان زمان عاشقش شده و دوست دارد نماد شهرش باشد. «پیش از این هم صحبتهایی از حفاظت بود اما بدون برنامه و در قالب کوچک. اما حالا در همین یک سال محلیها شش جوجه دیدهاند و همین هم امیدهایمان را چند برابر کرده است.» چیرگهوانان شبها با موتورهایشان به منطقه میروند و روزها هم در گروههای مختلف به دشت سر میزنند. حضورشان برای کشاورزان این معنی را دارد که پروژه با قدرت در حال پیگیری است و دیدن هر جوجه میشمرغ یعنی امید به ادامه زندگی پرندهها و یعنی امید به آنکه آسمان بار دیگر یادآور میشمرغها شود.
منتشر شده در شماره ۲۰۷۵ روزنامه پیام ما (۱۴ مرداد ۱۴۰۰)